تکمیل سیسمونی
مامان و بابای خوب من زحمت کشیدن و واسه متین کوچولو هر چیزی که لازم داشت رو خریدن البته یه هدیه های خوبی هم که من می دونم چی هست واسه من و تو تهیه کردن که من می دونم چی هست اما تا موقعی که خودت به دنیا نیای نمی گن چی هست تا خودشون بگن. فعلا یه رازه عکس سیسمونیتو می زارم مامانی. حالا بعضی خرده ریزهایی که مونده رو برات می گیرم. دوست داشتم اتاقتو بهتر می چیدم اما کم جایی اجازه نداد. تازه بابامحمد دلش می خواد زودتر خونه رو عوض کنیم واسه همین نذاشت خیلی به اتاقت برسم. از همه جزئیات سیسمونیت عکس نگرفتم پسرم. کلیاتش ایناس. راستی دیگه چیزی نمونده که بیای بغل مامانی. خوشحالم که انتظارم داره به سر می یاد و می یای اما دلم واسه تکونهای ...
نویسنده :
ميناگلي
7:21